پیاده برمیگشتیم خوابگاه 
هوا از اونقدری که از هوای یک ظهر پاییزی انتظار میره گرم تر بود 
گفتم که خسته شدم 
از همه چی 
گفت بستنی شکلاتی بخور 
فیلم ببین 
خوب میشی 
گفتم کلا خسته شدم 
از این جا 
از آدم ها 
گفت حیطه ی کاری ت رو عوض کن 
دوستات رو عوض کن 
روی این جمله ی آخر موندم 
دوستام رو عوض کنم ؟ 
ریحانه میگه تو یه چیزی هستی میانگین پنج نفر آدم دور و برت 
دوستامو عوض کنم ؟ 
من رو با چند تا آدم خفن آشنا کرد 
با آدم های که بالاخره بعد از پنج ترم اون چیزی که میخواستم رو پیدا کردم 
نمیخوام بگم شبیه هستیم 
ولی اینا همون چیزین که من میخوام 
من از خودم راضی نیستم 
و اون ها آدم هایی هستن که بالاخره من می تونم از دنیای خودم و آدم هایی شبیه خودم و حتی غیر قابل تحمل تر فاصله بگیرم 
اون ها دقیقا همون چیزی هستند که من میخوام 
و حالا اینجا برام قشنگ تر شده 
حداقل دو روزه که قشنگ تر شده و با قبل خیلی خیلی فرق داره 
حالا شاید زوده برای اینکه یه نقطه تعیین کنم 
قبل و بعد ۱۲ آبان ۹۸ 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها