دیروز که داشتم برمیگشتم خونه توی تاکسی کنارم مردی نشسته بود 27 ، 28 ساله . میخواست با گوشیش بازی کنه ، گوشیش رو، گرفت سمتم گفت بازی می کنید ؟ خیلی با قاطعیت گفتم نه و حتی نگاهش هم نکردم اما خنده اش گرفته بود و سرش رو ت میداد که یعنی صحیححح 

بعدش هم هی سوال می پرسیدانشجویی دانشجوی کجایی بهتون گفتن خوابگاه رو باید تخلیه کنین و این حرفا 

همه رو یا ت دادن سرم جواب دادم 

راننده یه چشم غره به اون و به من انداخت ، خفه شد نشست سر جاش 

وسط راه که سرباز جلویی پیاده شد ، رفت جلو و نان استاپ با راننده حرف زد . انگار که کل اون نیم ساعت قبل خیلی بهش سخت گذشته باشه از سکوت .

ولی هرگز قیافه اش رو ندیدم . اما انسان درستی بود ولی ناخن هاش رو کاش کوتاه می کرد . 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها